پس از استعفاي جناب آقاي اسفنديار رحيم مشايي، نحوه برخورد رئيس جمهور محترم نسبت به مرقومه مقام معظم رهبري سوالات زيادي در ذهن به وجود آورد. سوالات زير صرفاً براي استحكام جايگاه ولايت فقيه و جلوگيري از برخورد سياسي با اين جايگاه مطرح مي شوند.
1-چرا براي اجراي حكم مقام ولايت قريب به هشت روز دفع الوقت صورت مي گيرد؟ آنهم شرايط به گونه اي رقم مي خورد كه همه طرفداران آقاي دكتر احمدي نژاد در دفاع از مقام ولايت به مخالفت با ايشان مي پردازند.
2-آيا اگر فشار افكار عمومي و رسانه هاي كشور بر عليه آقاي رئيس جمهور افزايش نمي يافت ايشان حكم رهبري را مي پذيرفتند؟ اينجانب نشانه هاي مثبتي از اين ولايت پذيري در ايشان نمي بينم.
3-آيا در عقيده آقاي رئيس جمهور در مورد صلاحيت آقاي اسفنديار رحيم مشايي تغييري به وجود آمد؟ به عبارت ديگر آيا با حكم مقام عظماي ولايت تغييري در برداشت هاي مثبت آقاي رئيس جمهور نسبت به آقاي مشايي به وجود آمد؟ به نظر مي رسد كه تغيير حكم آقاي مشايي از سر اجبار و اكراه پذيرفته شد و ايشان در واقع تسليم حمايت هاي مردم از حكم رهبري و افكار عمومي شده اند و به هيچ وجه تغيير در باورهاي خود نسبت به آقاي مشايي را ايجاد نكردند. نشانه هاي اين مسئله اين است كه با ادبيات بسيار محترمانه اي از ايشان تجليل و ايشان را فردي مومن، فداكار و مورد اطمينان كامل دانستند و انگار نه انگار كه مقام معظم رهبري ايشان را به خاطر نظرات ناشايست راجع به دوستي با مردم اسرائيل و برگزاري مراسم حمل قرآن كريم توسط دختران با موزيك و ... مورد نكوهش قرار دادند. همچنين اعطاء جايگاه مهم مسئوليت دفتر رياست جمهوري كه سطح آن به لحاظ ارتباط با رئيس جمهور از يك وزير هم بالاتر و ميزان اثر گذاري آن از يك وزير هم بيشتر است نشان مي دهد ايشان قلباً از تصميم مقام عظماي ولايت استقبال نكردند.
4-بحث اصلي طرفداران سيستم ولايي اين است كه بايد رئيس جمهوري داشته باشند كه جزء مومنين تنوري ولايت باشند و چون و چرا و اما و اگر در حكم ولايت ايجاد نكنند. يكي از دلايلي كه انفكاك بين دكتر احمدي نژاد و روساي جمهور قبلي را در ذهن طرفداران ولايت ايجاد مي كرد اين مسئله بود كه مي پنداشتند آقاي دكتر احمدي نژا يك مسلمان مومن تنوري و تسليم نظرات رهبري هستند. در عمل ديده شد كه ايشان نه تنها تسليم نظرات رهبري نيستند بلكه در برابر حكم مولوي رهبري هم مقاومت نشان مي دهند. انتظار هواداران اين بود كه حتي در برابر حكم ارشادي ايشان منعطف باشند ولي ديدند كه چنين نيست. به همين جهت است كه برخي از نويسندگان اين روزها تيزي قلم را به سمت آقاي احمدي نژاد نشانه رفته و ايشان را خودراي، قلدر و بي انعطاف تعبير مي كنند.
5-با اين نظر صريح رهبري معظم انقلاب كه فرمودند"،انتصاب جناب آقای اسنفديار رحيم مشايی به معاونت رئيس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی ميان علاقمندان به شما است." فقط موضوع انتصاب عوض شده است و خلاف مصلحت رئيس جمهور، دولت و موجب اختلاف و سرخوردگي ميان علاقمندان بودن همچنان باقي است. نمونه آن نظرات آقاي جوانفكر در مورد افشاي نامه رهبري توسط آقاي ابوترابي است كه ايشان را با آقاي مشايي در يك ترازو هم وزن و هم مسئله دانسته و به جاي رهبري بر عليه آقاي ابوترابي حكم مشابه صادر مي كند. اين تند شدن بي محاباي آقاي جوانفكر نيز حكايت از تنوري بودن ايشان نسبت به آقاي احمدي نژاد به جاي رهبري دارد. يعني امثال آقاي جوانفكر به قدري در ظاهر در طرفداري از آقاي احمدي نژاد و رفيق بازي هاي دولتمداران غرق شده اند كه حاضرند براي انتقام از رهبري حال كه دستشان به اين مقام عظما نمي رسد برخي از ياران رهبري را هدف گيري كنند. غافل از آنكه اين حكم حتي در سايت مقام عظماي ولايت نيز منتشر شده است.
6-در پشت صحنه هاي مخفي مذاكرات بين اتاق فكر خصوصي آقاي دكتر احمدي نژاد چه گذشت تا بالاخر مسئله عزل به استعفاء مغرورانه كه انگار نشانه هايي از اعلام تصميم اشتباه از سوي رهبري را داشته و براي جبران آن بايد از آقاي مشايي دلجويي شود تغيير حالت داده شد؟ در حكم جديد رئيس جمهور محترم آمده است "ضمن تقدير فراوان از همه خدمات ارزشمند گذشته، جنابعالي را كه انساني مؤمن و فداكار و مورد اطمينان كامل هستيد به سمت «مشاور و رئيس دفتر رييسجمهوري» انتخاب مينمايم." اين يعني :
الف - كارهايي كه آقاي مشايي در گذشته انجام داده شايسته تقدير و تشكر فراوان هستند و جزء خدمات ارزشمند محسوب مي شوند.
ب- رهبري معظم انقلاب به چه دليل بايد با بودن چنين موجود خدوم و ارزشمندي در پست معاون اول رئيس جمهوري مخالفت نمايند؟ به زعم رئيس جمهور محترم احتمالاً اطلاعات رهبري معظم از آقاي مشايي و ميزان درجات ايماني ايشان پائين است و يا گزارشات ناصحيح رسيده به رهبري معظم در ايشان ذهنيت منفي عليه آقاي مشايي به وجود آورده است.
ج – آقاي رحيم مشايي انساني مومن، فداكار، و مورد اطمينان كامل هستند.
در اينكه ايشان مسلمان هستند نمي تواند ترديدي وجود داشته باشد و در اينكه بايد مومن باشند تا شايسته خدمت در نظام مقدس جمهوري اسلامي باشند هم ترديدي نبايد وجود داشته باشد. اما هر مومني مستعد لغزش هايي هست كه ممكن است به ميزان ايمان ايشان لطمه وارد آورد. موضوع تطهير و تقديس بيگانگان و بهترين خواندن آنها و دوست بودن با آنها با آموزه هاي قرآني و مشي رهبري تطابق ندارد و در ميزان پايبندي هاي ايشان به منافع ملي و اسلامي ترديد ايجاد مي كند. حسن ظن آقاي رئيس جمهور نسبت به آقاي رحيم مشايي ستودني است ولي نبايد اين حسن ظن به قدري قوي باشد كه راه هرگونه احتمال خطايي را ببندد.
د- در مورد فداكار بودن آقاي مشايي ترديد جدي وجود دارد. حتي يك مورد از گذشته ايشان در مورد فداكاري و از خود گذشتگي شنيده نشد. اينكه با اعلام چنان موضعي همه را دچار مشكل كرده و تازه بر روي اين موضع تا كنون ايستاده و هنوز هم نه از رهبري و نه از مردم و نه از علماي اعلام و متدينين عذرخواهي رسمي نكرده است. اين مسئله دال بر پايداري و ثبات نظر ايشان است و نه فداكاري. حال بايد بلافاصله پرسيد آيا اصرار بر نظري كه رهبري آن را يك حرف غلط تعبير كردند كار صحيحي است؟ ايشان فكر مي كنند كه همه حتي رهبري معظم اشتباه مي كنند و نظر ايشان درست است. تعريف و تمجيد رئيس جمهور محترم از ايشان (مبني بر اينكه ايشان در بسياري از مسائل مجتهد هستند) نيز موجبات غرور بيشتر ايشان شده است.
هـ - مورد اطمينان كامل بودن. در اينجا چندان نمي توان با رئيس جمهور محترم هم عقيده بود. سر مقاله اي كه كيهان در مورخه 3/5/88 چاپ كرد بذر ترديدهاي فراواني را دال بر جاسوس بودن و بالاخره عدم اطمينان كامل به ايشان در دلها كاشته است. رفتار ايشان نيز بر اين مسئله دامن زده است.
7-به هر حال حكم جديد رئيس جمهوري مسئله را با بغرنج (نه بحران) جديدي مواجه ساخته است و اين سوال را به وجود آورده است كه چه فرقي مي كند آقاي مشايي معاون اول باشد يا رئيس دفتر؟ به نظر مي رسد درقالب رئيس دفتر فرصت بيشتري براي ايجاد ارتباطات براي ايشان وجود دارد و دسترسي ايشان به اطلاعات خاص رياست جمهوري بيشتر خواهد بود و رئيس جمهور محترم نيز از طريق ايشان كاناليزه تر خواهند شد. اين مهم بر دوش نيروهاي خدوم و سربازان گمنام امام زمان (عج) سخت سنگيني مي كند كه از وضعيت ايشان اطلاعات جامعي تهيه نموده و مستندات تصميم گيري رهبري را براي اقناع رئيس جمهوري تهيه و ترديد هايي كه كيهان ايجاد كرده است را روشن و مشخص نمايند. به اميد آنكه ما در سيستم نيروهاي نفوذي نداشته و كشور با مخاطرات جديد و غائله هاي خطرناك ديگري مواجه نشود.